حکم ثروتاندوزی (قرآن)از نظر اسلام مال و ثروت به خودی خود نه خوب است و نه بد. بلکه اگر نردبان صعود انسان به کمال گردد خوب و اگر موجب دل بستگی آدمی گردد و سد راه شود ناپسند خواهد بود. ۱ - حرام بودن ثروتاندوزیانباشتن و ثروتاندوزی با امساک از پرداخت واجبات مالی حرام است. «... والذین یکنزون الذهب والفضة ولا ینفقونها فی سبیل الله فبشرهم بعذاب الیم؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید! بسیاری از دانشمندان اهل کتاب و راهبان، اموال مردم را بباطل میخورند، و آنان را از راه خدا بازمیدارند! و کسانی که طلا و نقره را گنجینه و ذخیره و پنهان میسازند، و در راه خدا انفاق نمیکنند، به مجازات دردناکی بشارت ده!» راغب در مفردات مىگوید: کلمه (کنز) به معناى روى هم نهادن مال و نگهدارى آن است و در اصل از کنز خرما گرفته شده و زمان کنز، آن فصلى است که در آن خرما ذخیره مىشود، و (ناقة کناز) آن شترى است که گوشت بدنش روى هم انباشته شده، و به عبارت سادهتر چاق باشد، و (یکنزون) در جمله (و الذین یکنزون الذهب و الفضه) به معناى انباشتن و ذخیره کردن است. ۲ - ستم قارون«ان قـرون کان من قوم موسی فبغی علیهم وءاتینـه من الکنوز ما ان مفاتحه لتنوا بالعصبة اولی القوة اذ قال له قومه لا تفرح ان الله لا یحب الفرحین؛ قارون از قوم موسی بود، اما بر آنان ستم کرد؛ ما آنقدر از گنجها به او داده بودیم که حمل کلیدهای آن برای یک گروه زورمند مشکل بود! به خاطر آورید هنگامی را که قومش به او گفتند: این همه شادی مغرورانه مکن، که خداوند شادیکنندگان مغرور را دوست نمیدارد!». علت این بغى و ظلم آن بود که ثروت سرشارى به دست آورده بود، و چون ظرفیت کافى و ایمان قوى نداشت، این ثروت فراوان او را فریب داد و به انحراف و استکبار کشانید. وابتغ فیما ءاتـک الله الدار الاخرة ولا تنس نصیبک من الدنیا واحسن کما احسن الله الیک ولا تبغ الفساد فی الارض ان الله لا یحب المفسدین؛ و در آنچه خدا به تو داده، سرای آخرت را بطلب؛ و بهرهات را از دنیا فراموش مکن؛ و همانگونه که خدا به تو نیکی کرده نیکی کن؛ و هرگز در زمین در جستجوی فساد مباش، که خدا مفسدان را دوست ندارد!». اشاره به اینکه مال و ثروت بر خلاف پندار بعضى از کجاندیشان، چیز بدى نیست، مهم آن است که ببینیم در چه مسیرى به کار مىافتد. فخرج علی قومه فی زینته قال الذین یریدون الحیوة الدنیا یــلیت لنا مثل ما اوتی قـرون انه لذو حظ عظیم؛ روزی قارون با تمام زینت خود در برابر قومش ظاهر شد، آنها که خواهان زندگی دنیا بودند گفتند: ای کاش همانند آنچه به قارون داده شده است ما نیز داشتیم! به راستی که او بهره عظیمی دارد!». تعبیر به (فى زینته) گویاى این حقیقت است که او تمام توان و قدرت خود را به کار گرفت تا آخرین زینت و بالاترین ثروت خود را به نمایش بگذارد. فخسفنا به وبداره الارض فما کان له من فئة ینصرونه من دون الله وما کان من المنتصرین؛ سپس ما، او و خانهاش را در زمین فرو بردیم، و گروهی نداشت که او را در برابر عذاب الهی یاری کنند، و خود نیز نمیتوانست خویشتن را یاری دهد». ۳ - عذاب ثروتاندوزان«کلا انها لظی• نزاعة للشوی• تدعوا من ادبر وتولی• وجمع فاوعی؛ امّا هرگز چنین نیست که با اینها بتوان نجات یافت، آری شعلههای سوزان آتش است• دست و پا و پوست سر را میکند و میبرد!• و کسانی را که به فرمان خدا پشت کردند صدا میزند• و همچنین آنها که اموال را جمع و ذخیره کردند!». «واما من بخل واستغنی؛ امّا کسی که بخل ورزد و از این راه بینیازی طلبد». «وما یغنی عنه ماله اذا تردی؛ و در آن هنگام که در جهنّم سقوط میکند، اموالش به حال او سودی نخواهد داشت!» «فانذرتکم نارا تلظی؛ و من شما را از آتشی که زبانه میکشد بیم میدهم». «لا یصلـها الا الاشقی؛ کسی جز بدبختترین مردم وارد آن نمیشود». «ویل لکل همزة لمزة؛ وای بر هر عیبجوی مسخره کنندهای!» (همزة) و (لمزة) هر دو صیغه مبالغه است اولى از ماده (همز) در اصل به معنى شکستن است و از آنجا که افراد عیبجو و غیبتکننده شخصیت دیگران را درهم مىشکنند به آنها همزة اطلاق شده. و (لمزة) از ماده (لمز) (بر وزن رمز) در اصل به معنى غیبت کردن و عیبجوئى نمودن است. «الذی جمع مالا وعدده؛ همان کس که مال فراوانی جمعآوری و شماره کرده بیآنکه مشروع و نامشروع آن را حساب کند!» «کلا لینـبذن فی الحطمة؛ چنین نیست که میپندارد؛ بزودی در حُطَمه (آتشی خردکننده) پرتاب میشود!» ۴ - پانویس۵ - منبعفرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «حکم ثروتاندوزی» |